درباره ای من

مهنوش دین‌محمدی در تاریخ ۵ بهمن ۱۳۷۳ در کرج به دنیا آمد.
از نه سالگی شروع به نوشتن متن های کوتاه و یک ترانه ی کودکانه کرد.
او میگوید پس از نوشتن آن ترانه از مادرم خواستم که دست نوشته ام را به بهترین خطاط آن شهر که آقای شاهوردی نام داشت تحویل دهد تا ترانه ام را به خط خوش بنویسد و آن را به دیوار اتاقم بچسبانم، آقای شاهوردی ضمن نوشتن آن ترانه یک کتاب قطور با عنوان “بهترین اشعار شعرای پارسی” به مهنوش هدیه میدهد و در اولین صفحه ی کتاب به عنوان یادگاری می‌نویسد: «تقدیم به افتخار سرزمین پارس»
مهنوش می‌گوید رفتار آن مرد هنرمند در تمام سالهای زندگی ام برای من ارزشمند، ستودنی و بسیار الهام بخش بوده است، با اینکه حافظه ی بسیار ضعیفی دارم اما آن روز را با تمام جزییات به خاطر می آورم.
او در سنین چهارده سالگی شروع به نوشتن ترانه های امروزی نمود و سرانجام در سال ۱۳۹۴ بیش از ۲۰۰ ترانه از او در کتابی به نام «آوای دختر آفتاب» به چاپ رسید، این کتاب گلچینی است از تمام ترانه هایی که او از چهارده سالگی تا بیست سالگی سروده است که از معروفترین آنها می‌توان به “آرام بخواب کورش” ، “من دخت پرسپولیسم” ، “خیابان آزادی” و… اشاره کرد.
پس از آن او به عرصه ی فیلمنامه نویسی رو آورد و یک سریال طنز ۱۳ قسمتی نوشت که با هیچ تهیه‌کننده ای برای ساخت آن به توافق نرسید. ضمن یک فیلمنامه ی سینمایی طنز دیگر که او در کارنامه ی هنری اش به چشم می‌خورد، سرانجام در سال ۹۸ یک فیلم سینمایی در ژانر درام و اجتماعی به نام “شلیک نهایی” به نوشته ی او و با بازی بازیگران مطرح سینما ساخته شد، که هنوز اکران نشده است.
او مجموعه ترانه های دومش را نیز در سال ۹۷ گردآوری کرد اما تاکنون برای چاپ آنها اقدامی صورت نگرفته است.
مهنوش دین‌محمدی در سال ۱۴۰۰ رمانی به نام “فرنگیس” که به گفته ی خودش یکی از بهترین آثار اوست را پس از چندین و چند سال به پایان رساند، و تصمیم گرفت طرح آن را به کمپانی والت دیزنی ارائه دهد.
او در سال ۱۴۰۱ تألیف کتاب “شاهزاده ی قلمروئ نور” را در دو جلد و ۷۰۰ صفحه به پایان رساند، به گفته ی خودش این مهمترین و ارزنده ترین مأموریت زمینی اش بوده است، در سنین نوجوانی زنی خردمند به او میگوید تو مانند یک نخ دانه هایی زرین را گرد هم جمع آوری می‌کنی و سرانجام گردنبندی میسازی که تلألو و درخشش به همه جا نور میپاشد و روشنایی بخش زمین است، مهنوش می‌گوید به نظرم آن زن دقیقاً به همین کتاب اشاره می‌کرد.
نام دوم او “وارونا راما” به معنی آسمان دل‌پذیر است و دانش آموخته ی رشته ی مشاوره در دانشگاه آزاد کرج می‌باشد.